باز هم وبلاگ و دیوار تنهایی من خیلی وقت است که دیگر به خودم هم سر نمیزنم. فکر میکنم مدت هاست رفتهام حتی از خودم. چنان خسته و بیتفاوت که نه به زبان میآید و نه میخواهم که بیاید. گاهی آدم خسته میشود. خسته از تکرار مکرر روزاها و شب هایی تکراری تر از آنها خسته از لعاب های دروغین و دل هایی به سختی دل دیوار خسته از همه فردا هایی که امروز را برایشان سر بریدم خسته از همین واژهها خستهم از همه نمود ها و وانمودها خستهم از رفع تکلیف ها خستهم به خستگی در بی تفاوت ترین حالت ممکن!
خسته ,هایی ,خستهم ,دل ,سر ,ها ,خسته از ,از همه ,همه فردا ,دل دیوار ,سختی دل
درباره این سایت